راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟

ساخت وبلاگ
چند کلمه از زبان انگلیسی انتخاب کردم که با Black ساخته شده باهم ارتباط آنها را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیمBlacken-En- بلاکِنblækən- blækən بلاکَ ن= سیاه کردن، سیاه ساختن، لکه دار یا بدنام کردنمعانی دیگر: تیره و تار کردن، بدنام کردن، سیه نام کردنBlacken-Turk-بلاکَ ن، بلاکِن=سیاه کردن، سیاه ساختن، بدنام کردن، و...Black = سیاهی، دوده، لباس عزا، زشت، تاریک، سیاه، مشکی، سیاه رنگ، تیره، چرک و کثیف، تهدید امیز، سیاه شدن، سیاه کردن، و...(به معنی Black رجوع شود)Ken کِن kən کَ ن= کننده آنکه کاری را انجام می دهد-gedərkən گِدرگَن=رونده، راه رونده، کسی که راه می رود- yürürken یورُرکِن= پیاده روی کننده، کسی که پیاده روی می کند- gəzərkən گَزَرکَن، gezerken= گز کننده، سیر و سیاحت کننده- səyahət edərkən سیاحت اِدرکِنseyahat ederken= سیاحت کردن، سیاحت کننده-کن. [ ک ُ ] ( نف مرخم ) ( ماده مضارع از «کردن » ) کننده و آنکه کاری را می کند مانند: در میان کن ؛ یعنی آنکه در میان می آورد. ( ناظم الاطباء ). در ترکیب با کلمات دیگر صفت فاعلی سازد: آب بخش کن. آب خشک کن. آتش سرخ کن. بخاری پاک کن. تیغتیزکن. جاده صاف کن. چائی صاف کن. چاقوتیزکن. چشم پرکن. خانه خراب کن. خفه کن ( درسماور ). دوده پاک کن. روغن داغ کن. زنده کن. سرخشک کن. سبزی پاک کن. شیشه پاک کن. کارکن. کارچاق کن. کاردتیزکن. گلوترکن. گوش پاک کن. لوله پاک کن. گزارش کن. ماهوت پاک کن. ماهی سرخ کن. مبال پاک کن. مدادپاک کن. مرکب خشک کن. نکوهش کن. نوازش کن. نیایش کن. ویران کن... ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به همین ترکیبات شود.(لغت نامۀ دهخدا)Black بِللِکbellek،bellikبِللیک=نام و نشان، رد پا، دارای نام و علامت مشخصه، اتیکت، علامت، بر راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 10 اسفند 1401 ساعت: 13:59

چند کلمۀ دیگر از زبان انگلیسی که با Black ساخته شده را انتخاب کردم باهم ارتباط آنها را فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیمBlackish-En- بلاکّشblækɪʃ- بلاَکِش=(adjective) سیه چرده، سیه فام، مایل به سیاهBlackish-Turk-بلاکیش، بلاکِش=شخص سیه چرده، چیز سیاه، سیه چرده، سیه فام، مایل به سیاه، و...Black = سیاهی، دوده، لباس عزا، زشت، تاریک، سیاه، مشکی، سیاه رنگ، تیره، چرک و کثیف، تهدید امیز، سیاه شدن، سیاه کردن، و...(به معنی Black رجوع شود)Kish کیش= آدم، رفیق، مرد، شخص، نوکر، انسان، شوهر، فرد، مردی، بشر، نفر، ادمی، ذات، سیرت، نوع، گونه، خاصیت، سرشت، طبیعت، خو، فطرت، افرینش، مشرب، خمیره، ماهیت، غریزه، منش، شیی، ماده اصلی، اصل، جبلت، جوهر، خمیره، شخصیت، طینت، کنه، گوهر، نهاد، و...bir kişi geldi بیر کیشی گلدی= یک شخصی(مردی، آدمی) آمدIsh ایش iş= کار، عمل، فعل، کنش، چیز، شیء، کردار، جدیت، اقدام، بازی، حرکت، رفتار، نبرد، جنبش، تاثیر، میل، حرفه، کسب، شغل، علاقه به انجام کاری، گرایش، مایل، علاقه مند، رغبت، خوی، تمایل طبیعی، میل باطنی، و...-onun bir işi var اونون بیر ایشی وار، onuň işi bar اُنونگ ایشی بار= او کاری دارد، او شغلی دارد kish کِش= کشش، جذب، امتداد، جاذبه، جذب، ربایش، مد، تمایل، گرایش، قوه جاذبه، و.. keştim çekmeyar کِشتیم چِکمِیار= میلم نمی کشه، تمایلی ندارم، Men bu nahara keştim çekmeyar من بو ناهارا کِشتیم چِکمیار= من به این غذا میلم نمی کشه، من تمایلی به خوردن این غذا ندارمol meny keşyaly özine çekyarاُل منی کِشیالی اُوزینه چِکیار= او مرا مثل کِش به خود می کشددر مورد کلمۀ چکش در زبان ترکی: چِکیش çekiş ، çekiç چِکیچ=چیز سنگین، چیز دارای وزن و سنگینی، چکش چِکçek، çək=وزن، و راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 82 تاريخ : چهارشنبه 10 اسفند 1401 ساعت: 13:59

در ادامه به کلمات با پیشوند Bl انگلیسی می پردازیم من چند کلمه انتخاب کردم با هم ارتباط آنها را با فارسی و ترکی بررسی می کنیمBlather-En- بلازاˈblæðə- blæðər بلازر= چرند، صحبت بی معنی و احمقانهمعانی دیگر: چرند گویی، حرف بی معنی، پرگویی و نسنجیده گویی -2 چرند گفتن، پرحرفی کردن، حرف بی ارزش زدن صحبت بی معنی کردنBlather-Turk-بلازر=زر زدن، زیاد بیان کردن، زیاد حرف زدن، زیاد حرف می زند، پرحرفی کردن، چرند گفتن، چرند، صحبت بی معنی و احمقانه، و...Bla، بِللِ belle=1- فعل امر بِللِمکbellemek=زدن، انداختن، پرت کردن، پرتاب کردن، کوفتن، کوبیدن، ضربات متوالی و تند زدن، بهم خوردن، بد گویی کردن از، چوب زدن، کتک زدن، شلاق زدن، تپیدن، تپانچه زدن، و...2- تذکار، تذکر، یاد، ذکر، شرح، بیان، اشاره، کنایه، یادمان، ورد، تذکیر، خطابهیادکرد، خاطر، یادگاری، ذهن، یادداشت، یادبود، خاطره خاطرنشان، فعل امر بِللِمک bellemek = به یاد آوردن چیزی که فراموش شده، باد آوری کردن، به یاد آوردن، به خاطر سپردن، اشاره کردن، به خاطر آوردن، به خاطره سپردن، تذکر دادن (کردن) و...Bl بُل bol= پُر، آکنده، انباشته، جعودت، سرشار، لبالب، لبریز، مالامال، مشبع، مشحون، ممتع، ممتلی، مملو، تمام، کامل، چاق، قوی، بس، بسیار، بیش، زیاد، بامعلومات، تو پُر، موجود، هست، باش، و...-فعل امر بُلماکbolmak= شدن، کرده شدن، بزرگ شدن، زیاد شدن، صورت گرفتن، روی دادن، اتفاق افتادن، واقع شدن، انجام شدن، ماندن، و...- sen ol yerde bol سِن اُل یرده بُل=تو آنجا باشol yerde zadlar bol اُل یرده زادلار بُل= در آنجا چیزهای زیادی هستTher زر zyr =چرند، بی ربط، بی معنی، بیهوده، پوچ، چرت، لاطائل، مزخرف، مهمل، نامربوط، یاوه، حرف مفت، چرت و پرت، صحبت بی معنی و احمقانه راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 80 تاريخ : چهارشنبه 10 اسفند 1401 ساعت: 13:59